کد مطلب:77940 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:134

حکمت 139











كلامه علیه السلام لكمیل بن زیاد النخعی.

قال كمیل بن زیاد: اخذ بیدی امیرالمومنین، علی بن ابی طالب فاخرجنی الی الجبان، فلما اصحر تنفس الصعداء، ثم قال:

«یا كمیل، ان هذه القلوب اوعیه فخیرها اوعاها، فاحفظ عنی ما اقول لك، الناس ثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع، اتباع كل ناعق، یمیلون مع كل ریح، لم یستضیووا بنور العلم و لم یلجووا الی ركن وثیق.» یعنی و سخن اوست علیه السلام با كمیل پسر زیاد نخعی. گفت كمیل پسر زیاد كه گرفت دست مرا امیر مومنان علی پسر ابی طالب، پس بیرون برد مرا به سوی صحرا، پس در هنگامی كه داخل صحرا شد، نفس كشید مانند نفس كشیدن مردمان دلتنگ اندوهناك، پس گفت:

ای كمیل، به تحقیق كه این دلها ظرفهای علومند، پس بهترین آنها حفظ كننده ترین آنها است، پس حفظ كن و به خاطر نگاهدار از من آنچه را كه می گویم از برای تو كه مردمان سه صنفند: صنفی عالم ربانی، یعنی دانای علم ربوبیت و معرفه الله اند و صنفی طالب علمند در حالتی كه بر راه نجات و رستگاری باشند اگر چه عالم نباشند و صنفی نه عالمند و نه طالب علم و این صنف خرمگس و مردم دنی و پست فطرتند كه پیروی آواز چوپانان می كنند، مانند گاوان و گوسفندان، میل می كنند و منحرف می شوند از دین با هر بادی، یعنی با سخن هر كسی. روشنایی پیدا نكرده اند به نور علم و دانشی و در تاریكی جهل باقی باشند و پناه نبرده اند به ركن محكم از دین كه اعتقادات یقینیه ی متقنه ی برهانیه باشد، بلكه در اعتقادات مقلدند.

«یا كمیل، العلم خیر من المال، العلم یحرسك و انت تحرس المال و المال تنقصه النفقه و العلم یزكو علی الانفاق و صنیع المال یزول بزواله. یا كمیل بن زیاد، معرفه العلم دین یدان به، یكسب الانسان الطاعه فی حیاته و جمیل الاحدوثه بعد وفاته و العلم حاكم و المال

[صفحه 1262]

محكوم علیه.» یعنی ای كمیل علم و دانشمندی بهتر است از مال و توانگری، علم و دانش محافظت می كند تو را از هلاكت دنیا و آخرت و تو محافظت می كنی مال را از تلف شدن و كم می گرداند مال را انفاق كردن و زیاد می گردد علم به انفاق كردن و آموختن به غیر و پرورده ی مال زائل می شود به زوال مال و پرورده ی علم هرگز زائل نشود. ای كمیل پسر زیاد، تحصیل كردن علم، دین و ایمانی است كه ثواب داده می شود، به سبب علم كسب و تحصیل می كند انسان مطاع شدن را در حیات خود و گفتار نیك و دعای خیر را بعد از مردن خود و صاحب علم حكم كننده است و صاحب مال حكم كرده شده بر اوست.

«یا كمیل بن زیاد، هلك خزان الاموال و هم احیاء و العلماء باقون ما بقی الدهر، اعیانهم مفقوده و امثالهم فی القلوب موجوده. ها ان هیهنا لعلما جما (و اشار علیه السلام الی صدره) لو اصبت له حمله! بلی اصیب لقنا غیر مامون علیه، مستعملا آله الدین للدنیا و مستظهرا بنعم الله علی عباده و بحججه علی اولیائه، او متقلدا لحمله الحق لا بصیره له فی احنائه، ینقدح الشك فی قلبه لاول عارض من شبهه. الا لاذا و لاذاك، او منهوما باللذه، سلس القیاد للشهوه، او مغرما بالجمع و الادخار، لیسا من رعاه الدین فی شی ء. اقرب شی ء شبها بهما الانعام السائمه، كذلك یموت العلم بموت حاملیه.» یعنی ای كمیل پسر زیاد، در هلاكت عقوباتند جمع كنندگان مالها و حال آنكه زنده باشند در دنیا و علما كه جمع كنندگان علمند باقی باشند مادامی كه باقی است روزگار، اشخاص ایشان مفقود است در دنیا و صورتهای ایشان موجود است در دلها، آگاه باش به تحقیق كه در این مكان (و اشاره كرد علیه السلام به سینه ی خود) هر آینه علم بسیاری است، كاش برمی خوردم از برای آن علم بردارنده و یادگیرنده ای!، آری بر خوردم زیرك غیر ایمن شده بر او را، در حالتی كه یا استعمال كننده است آلت دین را كه زیركی او باشد از برای تحصیل دنیا و طلب كننده است غلبه را به سبب نعمتهای خدا بر بندگانش و به سبب حجتهای خدا كه عقل او باشد بر دوستان خدا و یا اینكه مقلد مر حمله ی حق است كه علما باشند، در حالتی كه بینایی از برای او نیست، در اطراف و جوانب حق، ظاهر می شود شك در دل او از جهت اول شبهه ای كه عارض او می شود، آگاه باش كه نه آن مستعمل آلت دین حمله ی علم است و نه این مقلد نابینا و یا اینكه

[صفحه 1263]

حریص به لذت دنیا است، در حالتی كه سهل الانقیاد و آسان پیرو است مر شهوت و خواهش نفس اماره را و یا اینكه ملازم است مر جمع كردن مال و ذخیره كردن اموال را، نیستند این دو كس از رعایت و محافظت كنندگان دین در چیزی. نزدیكترین مشابه و مانند ایشان است چهارپایان چرنده، در مثل آن روزگار می میرد علم و بی فایده می شود به سبب مردن و نبودن حاملان و بردارندگان علم كه علماء باشند.

«اللهم بلی! لا تخلوا الارض من قائم لله بحجه، اما ظاهرا مشهودا، او خائفا مغمورا، لئلا تبطل حجج الله و بیناته و كم ذا؟ و این اولئك؟ اولئك و الله، الاقلون عددا و الاعظمون قدرا! بهم یحفظ الله حججه و بیناته، حتی یودعوها نظرائهم و یزرعوها فی قلوب اشباههم، هجم بهم العلم علی حقیقه البصیره و باشروا روح الیقین و استلانوا ما استوعره المترفون و انسوا بما استوحش منه الجاهلون و صحبوا الدنیا بابدان، ارواحها معلقه بالمحل الاعلی! اولئك خلفاء الله فی ارضه و الدعاه الی دینه. آه آه شوقا الی رویتهم! انصرف یا كمیل اذا شئت.» یعنی بار خدایا، آری خالی نمی شود زمین از امامی كه ایستاده است از برای خدا به حجتهای خدا، یعنی حجتهای معارف و احكام خدا، یا آشكار است و معروف مردم، مانند ائمه ی احدی عشر علیهم السلام، یا ترسناك و پنهان از مردم، مانند حضرت صاحب العصر و الزمان علیه السلام، از برای اینكه باطل و ضایع نگردد حجتهای خدا و شاهدهای خدا بر بندگان خدا، چه مقدار باشد آن زمان؟ و كجا باشند آن گروه امامان؟ سوگند به خدا كه اندك باشند از روی شماره و بزرگ باشند از روی قدر و مرتبه، به سبب ایشان نگاهداری می كند خدا حجتهای خود را و شاهدهای بر معارف حقه و اعتقادات یقینیه و احكام شرعیه ی متعلقه به ذات و صفات و افعال خود را، تا اینكه می سپارند آن حجج و بینات را به كسانی كه نظیر و مثل ایشان باشند در اخلاق و افعال و كشت می كنند آنها را در دلهای كسانی كه شبیه و مانند ایشان باشند از خلص شیعیان ایشان. هجوم آورده است به ایشان افواج علم و دانش، در حالتی كه ثابتند بر بینائی حقیقی واقعی، مباشرند بر لذت و راحت علم یقینی و نرم و آسان شمرده اند مشقتها و ریاضتهایی كه دشوار شمرده اند آن را پروردگاران به ناز و نعمت دنیا و انس گرفته اند به عبادتهایی كه وحشت كرده اند مردمان

[صفحه 1264]

نادان و مصاحب دنیا باشند با بدنهایی كه جانهای آنها آویخته است بر جای بلند كه اعلی علیین باشد! آن گروه خلیفه ها و جانشینهای خدا باشند در زمین خدا، در اجرای احكام خدا و خوانندگان بندگان را به سوی دین خدا. آه آه بسیار مشتاقم به سوی دیدار ایشان! برگرد ای كمیل به سوی منزل خود اگر خواسته باشی.


صفحه 1262، 1263، 1264.